سخت و شیرین
یکشنبه 10 اردیبهشت: طبق معمول برای سونوی داپلر رفتیم شریعتی. احمد رفت دانشگاه اکبرهم میرفت خونه.با مامان و عباس رفتیم. بعداز سونو دکتر اسلامیان شرایط باران روهم مثل رایان تشخیص داد و متوجه خونرسانی ضعیف شدو بعد از آزمایش های مختلف بالاخره دستور بستری داد تا بتونه توی بدترین شرایط عملم کنه. اتاق (سلول)شماره 208 سه تخته با شرایط چندش آور.از همه بدتر صدای وحشتناک فن بیمارستان بود که دقیقا پشت پنجره اتاقمون بود. روزهارو با سختی فراون میگذروندم به امید اینکه باران و رایان عزیزم سلامت باشن شب هم با گوش دادن به آهنگ و چشم خیس خوابم میبرد. هرروز صبح ساعت5 برای رگ گیری و سرم و پوشیدن لباس اتاق عمل و آزمایش های مختلف بیدارم میکردن و من رو ...
نویسنده :
مریم
23:54