شبی از شبهای زیبای بهار که تو خاطر همه شد موندگار مادری به دنیا آورد با عشق دو تا گل دو تا جیگر دو تا نگار یکی باران که چشاش مثل پری لپهای قرمزی داشت و دلبری ابروهاش هلال ماه نو بودن نمی شد قربون اون لباش نری رایان هم جیگر طلا و گل پسر یه کمی شیطون و یه کم دردسر خوش قد و بالا بود و خوش بر و رو دل آدم و می برد با یک نظر خدا جون این گلا که دادی به ما خودت از بدی بدارشون جدا تا که سربلند بشن هر دوتا شون ممنونیم و قربونت می شیم خدا (برای یک ماهگی رایان جون و باران جون)
سلام لطفا" عکس های داخل گوشی احمد رو هم بذارین تو وبلاگ این دو قلوهای قند عسل... ایشا ا... به مبارکی و سلامتی زیر سایه پدر و مادر همیشه سالم و سرحال باشن...