رایان و بارانرایان و باران، تا این لحظه: 12 سال و 11 روز سن داره

نی نی قلوهای ما رایان و باران

چرا غم همش پشت در؟

1391/1/10 18:12
نویسنده : مریم
1,392 بازدید
اشتراک گذاری

5فروردین: روز مثل هرروز بود رفتیم بیمارستان تا سونوی ماهیانه انجام شه.بنظر همه چیز آروم بود.بعد45 دقیقه بررسی ،حرف دکتر دنیارو روسرم خراب کرد گفت خیلی زود جواب رو به دکترم نشون بدم چون مشکلی در خونرسانی به رایان وجودداره مامان فدات شم پسر گلم پس بیخود نبود که سمت راست شکمم همش تکون میخورد و خواب نداشتی.تو که نمیخوای مامان رو تنها بذاری؟رفتیم عرفان ولی دکتر پورانصاری نبود.یه دکتردیگه گفت باید هر3روز داپلرشم تا از سلامتیت مطمئن شم واینکه اگر اتفاقی برات بیوفته باران هم توخطر.عزیز مامان توقرار بود مراقب خواهرت باشی.3روز بعدش هم رفتیم صارم.خداروشکر حالت بدتر نشده بود ولی هنوز مشکل وجود داشت.همه عالم و آدم نگرانتون بودن و برا سلامتیتون دعامیکردن. مامان کارش شده بود گریه و دعا. خداجون تنها دلخوشی های مارو ازمون نگیر     

                             niniweblog.com

                        گویند سنگ لعل شود در مقام صبر           آری شود ولیکن به خون جگر شود

                        از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان                باشد کزان میانه یکی کارگر شود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

بهار(مامانی شهراد)
10 فروردین 91 16:22
سلام عزیزممن اتفاقی وبتو دیدم باور کن وقتی پستتو خوندم اشک تو چشمام جمع شد.انشاالله خدا هر دوتاشونو واست حفظ میکنه.مواظب خودت باش


ممنونم ازت قربون اشکت برام دعاکن پسر گلتو ببوس


خاله نفس
10 فروردین 91 16:49
مامان مریم تورو خدا خودتو ناراحت نکن اومدم بگم که مطمئن باش رایان جونم قوی تر ازین حرفاست خیالت راحت هم مواظبه خودشه هم خواهر کوچولوش ایشالا وقتی بدنیا اومدن با شیرین کاری هاشون برات جبران میکنن:-‏)‏ منم قول میدم هرروز براتون دعا کنم تا این هفته های آخرم بسلامتی طی شه البته أگه قابل باشم...
خدا پناه هر 3تون باشه.


مرسی نفسم از ته دل آرزو میکنم قبل از3 ماه دیگه باخبرای خوب بیای پست بذاری
سارا
10 فروردین 91 18:34
عزیزم من و هم نگران کردی خدا کنه مشکلی براشون پیش نیاد یادت باشه جواب دکتر رو هم بزاری ببینم حالشون چه طوره


مرسی سارا جون انشاالله با خبرهای خوب میام
دایی اکبر
10 فروردین 91 22:08
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
در جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون بدام افتد تحمل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
نازها زان نرگس مستانه اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
فال حافظ برای مریم عزیزم
صبر و امید داشته باش و توکل کن به خدا
خدا خودش برات نگه شون میداره گلم


مرسی عزیزم امیدم رو از دست نمیدم
مهسا مامان مرسانا
11 فروردین 91 1:44
عزیزم توکلت به خدا باشه.....ا نشاالله که به خیر بگذره...برات دعا میکنم دوست خوبم


مرسی مهسای عزیزم.نظراتتون دلگرمم میکنه.مرسانای خوشگل خالرو ببوس
يك دوست
18 فروردین 91 12:55
گل غنچه کرد و غنچه شکفت و خداوند بهترین و زیباترین هدیه اش را به شما داد
با آرزوی فرادهایی روشن تبریک صمیمانه مرا پذیرا باشید



ممنون دوست عزیزم