طاقت بیارین
14 اسفند(26 هفته): سلام سنگ صبورای مامان. ببخشید هروقت دلم پر میام باشماها درد دل میکنم.هفته پیش همسایمون که داشت خونه می ساخت انقدر شلوغ کرد که مامان اصلا نتونستم بخوابم چندروزی سردرد داشتم تا اینکه یه دفعه یکم ازدیوار اتاقمون ریخت .مامان و بابا حسابی عصبانی شدیم .شمادوتاهم از عصبانیت داشتین میومدین بیرون از دل مامان تا برین سراغشون .جمعه شب که دائی عباس با مهدی داشتن کاغذ دیواریتون رو میچسبوندن ما رفتیم بیمارستان تا ساعت4 صبح بیدار بودیم.فرداشبش هم باز رفتیم یه بیمارستان دیگه.الان که براتون مینویسم حالم خداروشکر بهترشده و دیگه اصلا از جام بلند نمیشم .به مامان بابا قول بدین تا 12 هفته دیگه نیایین.مادر جون داره براتون لباس میبافه ه...
نویسنده :
مریم
17:10